جدول جو
جدول جو

معنی علی مهاشری - جستجوی لغت در جدول جو

علی مهاشری
(عَ یِ ؟)
ابن نقی بن احمد بن زین الدین بن ابراهیم بن صقرابن ابراهیم مهاشری مطیرفی أحسائی. رجوع به علی أحسائی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِمَ فِ)
ابن محمد بن خلف معافری مالکی. مشهور به ابن قابسی و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی (ابن محمدبن...) و نیز به ابن قابسی (ابوالحسن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ فِ)
ابن لب بن شلبون معافری. مکنی به ابوالحسن. از وزرای اندلس. وی از اهالی بلنسیه بود و والیان آنجا وی را کاتب خویش قرار دادند سپس محمد بن یوسف بن هود در سال 635 ه. ق. وی را به وزارت برگزید و او در سال 639 هجری قمری در مراکش درگذشت. (از الاعلام زرکلی از تحفهالقادم)
(شیخ...) ابن سکن معافری. مکنی به ابوالحسن. او راست: ارجوزه فی تعبیر الرؤیا علی صفه خلق الانسان. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 62)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ شِ)
ابن فضال بن علی بن غالب بن جابر بن عبدالرحمان بن محمد بن عمرو بن عیسی بن حسن بن زمعه مجاشعی قیروانی فرزدقی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی فرزدقی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ ءِ)
ابن احمد بن ابراهیم بن اسماعیل مهائمی دکنی هندی حنفی. ملقب به علاءالدین. وی فقیه و متکلم و مفسر و صوفی بود. در سال 776 هجری قمری متولد شد و در 835 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تبصیرالرحمان و تیسیرالمنان لبعض ما یشیر الی اعجاز القرآن. 2- رساله ای در تفسیر ’الم’. 3- الزوارف فی شرح عوارف المعارف. 4- شرح فصوص الحکم ابن عربی. 5- شرح نصوص صدرالدین قونوی. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 730 و ایضاح المکنون ج 1 ص 52 و 614)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شِ)
ابن سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس هاشمی عباسی. مکنی به ابوالحسن. وی از امراء و ولاه بود. در سال 169 هجری قمری از جانب موسی هادی خلیفۀ عباسی والی مصر گشت و پس از او از جانب هارون الرشید نیز در ولایت مصر باقی ماند و چون خیال تصرف خلافت بغداد را در سر می پروراند، در سال 171 هجری قمری از جانب هارون الرشید عزل گشت و به عراق بازگردانده شد و بعضی از کارهای لشکری به او محول گشت و در سال 178 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی از النجوم الزاهره ج 2 ص 61 و الولاه والقضاه ص 131)
شاعری است و قسمتی از اشعار او درمجالس النفائس آمده است. (از الذریعه ج 9 ص 764)
لغت نامه دهخدا